نقد و بررسی عطر CARTIER CARAT
من معمولاً به دنبال جهانی بودن در عطرها هستم - به طوری که آنها نه چندان با فصل، مناسبت، حال و هوا، بلکه با شخص من، به طور کلی و همیشه مطابقت دارند. من اغلب فکر می کنم که صد سال پیش - حتی کمتر، حدود سی یا چهل! - مردم در هر شرایطی از یک عطر استفاده می کردند. دنیا دیگر مثل قبل نیست - خیلی سریع تر، موزاییک تر، غنی تر شده است - و عرضه هزاران بار افزایش یافته است: چیزهای وسوسه انگیز خوشمزه زیادی در اطراف وجود دارد! چگونه می توانید خود را برای همیشه به یک چیز محدود کنید؟ همین ایده باعث می شود فرد احساس محدودیت کند.
بسیاری از ما مجموعه خاصی از عطرها را داریم، دوستان صمیمی خود، که بیشتر از دیگران به آنها برمی گردیم، و می توانیم به راحتی گفتگوی صمیمانه و قابل اعتماد را در هر فصل و هر زمان با آنها حفظ کنیم.
با این وجود، فصلی بودن رایحه ها جذابیت خاص خود را دارد. و چشمه نور و چشمه آب و بعد از آنها بهار شکوفه ها هر سال کم و بیش بدون تغییر بیاید، هر بار مکاشفه و معجزه است و توانایی دیدن آن، لذت بردن از آن. یک هدیه عالی است من آب و هوای معتدلتر و دریاییتر از آب و هوای فعلی را ترجیح میدهم، اما انتقال محلی از چندین ماه زمستان سفید به گرما و گلدهی، متضادتر، پرانرژیتر و دیوانهوار نیز بسیار زیبا است.
در این فصل، دستی به عطرهای سبز و مرکباتی و همچنین رایحه های گلی، شبنم دار، سبک و جوان پر از هوا می رسد. در همه آنها یک "بله، بالاخره!" وجود دارد. - یک لبخند، یک نفس عمیق، یک دویدن تبدیل به یک برخاست. بعداً در تابستان دنبال چیز دیگری می گردیم، اما حالا بگذار این آب های چشمه جاری شود.
کارتیه عیار یکی از انتخاب های ایده آل برای این فصل از سال است که آخرین هوای سرد و اولین هوای گرم به هم می رسند. در زمستان نیز با شکوه است، اما اکنون شادی روشن، شدید و آنی را به ارمغان می آورد. مثل شامپاین گازدار است. قیراط برای من یک الماس نیست، بلکه یک کریستال است - ساده تر و شفاف تر.
ترزا، مارکیونس لندندری
الماس ها دارای کیفیت سلطنتی یخی مانند جواهرات تاج هستند. در مقابل قطعه الماس زیبای سیرس ، متعلق به لیدی لندندری، در موزه ویکتوریا و آلبرت، می توانید ساعت ها بایستید و گردن خود را مانند مار کبری در حالت خلسه حرکت دهید. تاج و شکم بزرگ با سنگ های براق پوشیده شده است، درخشش رنگین کمانی آنها را کور و هیپنوتیزم می کند - دور شدن از نمایشگر غیرممکن است.
در قیراط ، من یک گلدان کریستالی با آب برف ذوب شده با دستهای از گلهای سفید، زرد کمرنگ و آبی را تصور میکنم - بخشی از باغ، بخشی از گلخانه: توضیحات وعده یلانگ یلانگ و سوسن را میداد، اما من اعتراف می کنم که من هرگز آنها را در قیراط ندیدم.
برای الماس، در ابتدا فاقد آلدئیدهای قوی و جدی است. اگرچه مقداری خنکی خود را دارد، اما برای وضعیت یخی درخشان الماس کافی نیست. عیار بوی تزیینی کمتری دارد، اما آرامش بیشتری نیز دارد. بدون میوهها، میتوانست حس یک کلاسیک را ایجاد کند، اگر برای یک سیب بازیگوش (اگرچه ممکن است گلابی باشد) - ترد، تازه خارج از یخچال - بلافاصله آن را در دسته خانمهای جوان قرار میدهد.
زیباترین ویژگی این عطر طراوت و رطوبت آن است، روندی که سه سال بعد در RIVIERES CARTIER به وضوح خود را نشان داد . خنکی همراه با نتهای اولیه ترنج و شاخههای نازک شکسته که جوانهها روی آنها تازه شکوفا شدهاند شروع میشود و تا انتها به بوییدن ادامه میدهد. ماتیلد لورن توانست آن را برای چند ساعت در ترکیب نگه دارد. او تمام مرکز عطر را با گل پر کرد و آنها را چنان ماندگار کرد که جاودانه به نظر می رسند. او این ترکیب را با چوب یا کهربا آسیاب نکرد، اما آن را به نرمی در مشک سفید درخشان فرو برد.
نت های میوه ای آغاز در پایان بسیار مفید هستند، آنها آکورد گروه کر گل را ملموس تر، متراکم تر و شادتر می کنند.
اما معجزه اصلی قیراط گل است تقریباً همه آنها گلهای بهاری هستند، اما همه آنها مربوط به اوایل بهار نیستند. آنها از مارس تا اوایل تابستان شکوفا می شوند. در ترکیب، آنها عملا ماه ها سازماندهی می شوند. اولین کسی که وارد می شود سنبل های آبی شیرین و تیز است و به دنبال آن نرگس ها هستند، اگرچه تعداد کمی از آنها وجود دارد - من نمی توانم به اندازه کافی بوی تلخ پیاز آنها را تشخیص دهم. من واقعا نت عجیب لاله را دوست دارم. از سیب، کمی شراب، کمی چوبی و فقط کمی پودری ساخته شده است. لاله توسط سیب ها بیرون کشیده می شود، بدون آنها می تواند در میان گل های شجاع تر گم شود. در زیر آنها می توانید بوی شیرین، تند و تازه زمین مرطوب را احساس کنید - تصویر باغ بهار تقریباً واقعی است.
با این حال، برای تماشاگر بیکار، که آماده است چند ساعت دیگر را صرف ارتباط با عطر کند، carat اقدام دوم را آماده کرد. هنگامی که به نظر می رسد که نمایش فلورستیک تقریباً به پایان رسیده است و عطر در مهی دلپذیر اما نامشخص محو شده است، سه ستاره دیگر ظاهر می شوند - یکی با چهره ای باز، دیگری با ماسک و یکی کاملاً غیرمنتظره.
مه ناگهان از بین می رود و عطر تقریباً به یک سوسن تک رنگ تبدیل می شود. به نظر من، در شکل خالص خود، سوسنهای دره بسیار خستهکننده است، اما اگر ظرافتها و رنگهای ضمنی را به آن اضافه کنید (و این نت را مجبور نکنید برای مدت طولانی روی صحنه بماند)، میتواند خیلی خوب معلوم میشه ، زنبق دره که برای مدتی مردم را سرگرم کرده بود، ناگهان به شکوفه سیب، نوری سرسبز، سفید-صورتی و کف آلود تبدیل می شود. در اینجا دوباره بوی شاخه های نازک پوست کنده با آستر سبز را حس می کنیم. اما این هنوز پایان کار نیست.
هنگامی که یک بار دیگر تصمیم گرفتیم که همه چیز را دیده ایم و پرده در شرف افتادن است، ناگهان یاس بنفش را به عنوان یک خداحافظی به ما نشان دادند. نه، این عطر به طور کامل به یاس بنفش تبدیل نمی شود، زیرا به تازگی تبدیل به زنبق دره شده است. یاس بنفش آوازهای کوتاه و تماشایی را اجرا می کند، فقط برای چند ثانیه در کانون توجه ظاهر می شود و دوباره پشت گروه کر پنهان می شود، که تا این زمان فقط یک زمزمه مرموز چندصدایی از آن باقی مانده است - اما حتی به همین دلیل تشخیص ندادن آن دشوار است. یاس بنفش آبی است، برای مطابقت با سنبلی که همه چیز با آن شروع شد، و بوی سبز و ساده دارد - به احتمال زیاد، تازه شروع به شکوفه دادن کرده است. این ترکیب قبلاً اوج خود را پشت سر گذاشته و استحکام خود را از دست داده است، بنابراین یاس بنفش نه هوس انگیز است، اما صحنه جدایی آن به زیبایی به اجرای عطر پایان می دهد.
از Carat Cartier همان حس آرامی را دارم که انگار به کانن پاچلبل که با آلات موسیقی آن زمان نواخته می شود گوش می دهم. موسیقی مثل بهار شفاف و پر از امید جریان دارد، اما به دلیل رنگ باروک قدیمی سازها، آرام و عاقلانه به نظر می رسد. چیزی که در حال حاضر به آن نیاز داریم.